محل تبلیغات شما



 

دوباره بهار شد

شجاعت شروعش همین روزها بود

روزهای عید

نیمه شبها با هم سخن میگفتیم

کلامهای زیبا

تازه کم کم مرا شناختی

آنجا که ستاره های آسمان بالای سرمان یکی بود

آنجا که به ماه نگاه کردیم

جرقه های عشقم در دلت زیر سقف همین ستاره ها شرو شد

بی دلیل نیست عشقمان آسمانیست

آری گاه باور کردنی هم نیست

لحظه های رویایی عاشقیمان

شاید قبلها اینگونه به آسمان نگاه نمیکردی

اما شور عشق بود

چشمان زیبای تو ستاره های آسمانمان را نگریست

آنجا بود کم کم عاشقم شدی

عشقی آسمانی

چهار سال شد

چهار سال عاشقی

بهار امسال برایم زیباتر است

چند قدم مانده به آرزویم نزدیکتر شوم

مهربان ماهم کنارم باشد

باور کن بانو

عشقمان آسمانیست

شاید خودمان هم باور نمیکردیم

اینگونه همه چیز کنار هم یکی شود و بتوانم تو را زیر چتر بال پرم بگیرم

مثل رسیدن به ماه 

سخت و دشوار میتوانست باشد

اما اراده خداوند چیز دیگریست

یقینا خدا خواست

چشمها و گوشها و افکار حسودان را کور و کر و گیج نمود

زیباترین شکل ممکن تو را به من رساند

من را به ماه 

خدایا تو میدانی آرزویم چیست

بهاری میخواهم

که شروعش

ماهم برای همیشه مال من باشد

خدایا شکر

تا امروز پناهمان بودی

در سخت ترین روزها 

پناهمان باش

آرزویم را از تو میخواهم

ماه دلم آسمانم هست

کنارم باشد

بهارت مبارک بانو


مهربان بانوی من روزهای سخت تابستان در حال گذر هستند اینجوری نمیشه اینحوری میگم: آقادلم می‌خواد راحت بنویسم قلمبه سولومبه اینبار نه یه ساعتنه دارم جمله بندی میکنم چی بنویسم منظورم رو شاعرانه برسونم شاعرانه نداره که تابستون سخت و نفس گیر و کار وحشتناک زیاد ده تا نیرو هم میداشتم حریف کار تو نبودن فقط تو میتونی این کار رو اینجور جم کنی دلیلش هم یه چیزه فقط عشق عاشقانه داری تلاش میکنی منو بالا نگه داری شب و روز بدون استراحت تلاش میکنی سربلند باشم صبح زود تا اخر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها